پاکستان در کام غضب های زمینی و آسمانی !!
محمد عالم افتخار محمد عالم افتخار

 

" تلک خرس "  تلک  بوزینه  میشود !

 

بنده وقتی مقالهء " حلقهء مفقودهء جنگ بی فرجام " را خواندم ؛ با شناختی که از دم  و دستگاه جناب حامد کرزی و موقعیت آقای سپنتا در آن داشتم ؛ برایم قطعاً غیر قابل قبول معلوم شد که این مقاله از مشق های نویسنده گی ایشان باشد . کم از کم آن را اعمال فشاری جدی  بر اذهان عامه مخصوصاً در پاکستان تلقی نمودم که از منابع قدرت پنهانی هدایت شده و میتواند دارای عواقب پیشبینی ناپذیر هم باشد .

به نظرم  این مقاله ؛ استمرار درز هدایت شدهء اطلاعات از طریق افشای  اسناد طبقه بندی شدهء "سیا" در سایت ویکی لیکس و مطبوعات عمدهء بین المللی بود و هکذا فشار هایی که موجب شد ؛ زرداری  در اوج "توفان نوح" در پاکستان ، جسد خون آلود زنش ( بی نظیر بهوتو ) را برداشته  دورهء اروپا برود و مظلوم نمایی ها را ساز نماید !

با همین ذهنیت وقتی در سایت پیام آفتاب با یک نظر پرخاشگرانه متأسفانه سطحی  و احساساتی  و یا ... برخوردم ؛ طاقت کرده نتوانستم  و این واکنش را از خود نشان دادم :

" محمد عالم افتخار

منگر که کی میگوید ؛ بنگر که چی میگوید !

ملا حظات برادر عزیزم آقای فرید مستمندی درین مورد واردِ وارد است و اما گمان میکنم حقیقت یک  بُعد ندارد . جناب سپنتا در جوانی مائوئیست نه گیرم که اصلاً غیر آدم بود . من و شما خدا میداند چه بودیم؟!

آدم ها در طئ زمان و در پیوند با کار و تجربه و با جامعه و جهان تعامل کردن و افت و خیز چیزی میشوند . هرچه این دامنه وسیع و امکانات بیشتر باشد ؛ به شرط  متحجر و متکبر و متشدد و جاهل و خود محور نبودن ، تکامل و تصحیح  و پیشرفت بیشتر برایشان میسر میگردد .

اینکه امریکا  و غرب چرا در افغانستان آمده است نیر بحث کلانی است و اما داعیه هایی که به دنیا  قبولانده یا با آن ها تقریباً همه بشریت را اغفال کرده ـ و اگر شما خوش میشوید ـ خر ساخته! ـ همین است که جناب سپنتا خاطر نشان کرده اند .

امروز هم سپنتا و هم کرزی و هم  تمام بشریت حق دارد ؛ گریبان این ابلیس را بگیرد که ( صرف نظر از گذشته ها ) بفرما ؛ حساب بده ! تو که  تروریزم گفته ؛ ده سال شد ؛ بر گلوی مان پا مانده ای ؛ هنوز نفهمیده  و نیافته ای ؛ ریشه و خاستگاه  تروریزم کجاست ؟

 من فکر میکنم  صرف نظر از انگیزه ها و محرکات شخصی ؛ این  برآمد آقای سپنتا گام  بسیار بلند در مقابله  با همان جنگ صلیبی  و اشغالگری  و نیات پنهان افشا  و رسوا شدهء سلطه گری از طریق امتداد آشوب های طالبانی و القاعده ای ... است . من ریاضیات را نمیدانم و لی شنیده ام سیاست ریاضیات عالی است  و همین قدر حدس میزنم که کار بی نهایت دقیق و ظریف است و با احساسات و ایدئولوژی زده گی و تکفیر و تلعین میتوان جنایت کرد ولی نمیتوان سیاست کرد .

من به آقای سپنتا فقط  به خاطر همین شهامت و ابراز حقیقت «مگو» که لحن دپلوماتیک آن هم محترم است ؛ صمیمانه  و بی پروا از هرگونه لعن و طعن و دشنام شادباش میگویم  و اگر کس دیگر هم در همچو مقامات حضور داشته باشد ؛ و چنین خردمندانه صدای خود را بلند کند ؛ درود بر او !

عجالتاً مؤثر ترین ( و نه یگانه ) تاکتیک در مقابله با آنچه بر ما میگذرد ؛ همین است ! امریکا و متحدانش باید تروریزم را تعریف کند ؛ ریشه هایش را بیابد و آنرا خشک کند و الا باید مجازات شود و غرامات بپردازد !!!"

اما وقتی متنی را در سایت آریایی خواندم که محتوای آنهم عین محتوای مقاله آقای سپنتا ست ، چیز هایی بزرگتری دستگیرم شد و تقریباً متیقن گشتم که " تلک خرس " میتواند ؛ تلک بوزینه هم شود !!

لطفاً نخست این متن را که مضمون مقالهء آقای سپنتا را دارد ولی  از قلم  و از نام ایشان نیست و شاید سرمقالهء نیویارک تایمز باشد ؛ مرور فرمائید:

((( پاکستان ، تروریستی که جامه دوست بر تن دارد

خبر آنلاين به نقل از واشگنتن پوست :  آمریکایی ها دست پاکستان را در جامهء دوست در دست گرفته اند و همزمان چشم بر کمک های این کشور به تروریست ها بسته اند.

پس از حملات یازدهمین روز از ماه سپتامبر سال 2001 میلادی بود که افغانستان تبدیل به نمونه نادری از اجماع جهانی شد . جامعه جهانی با وجود منافع متفاوت منطقه ای و بین المللی ، دست به دخالت فراگیر در عملیات نظامی زدند که رای مثبت شورای امنیت را هم بر پیشانی داشت . همگان می دانستند که القاعده به کمک سرویس های اطلاعاتی پاکستان ، افغانستان را تبدیل به بهشتی برای خود کرده است . از میان برداشتن این شکبه تروریستی منطقه ای ضرورتی بود برای حفظ استراتژی مبارزه با تروریسم بین المللی .

 در نوامبر سال 2001 میلادی بود که ریچارد آرمیتاژ ، معاون وقت وزیر امور خارجه دولت جورج بوش در پیامی به ژنرال پرویز مشرف گفت : پاکستان یا باید به اجماع جهانی در مبارزه با تروریسم  بپیوندد و یا آنچنان بمباران می شود که به دوران سنگی تاریخ بازگردد.

در آن سوی مرزهای پاکستان در افغانستان، افغان ها حاکمیت جور و ظلم طالبان را تحمل می کردند و در این سو پاکستانی ها به ظاهر برای جامعه جهانی آغوش باز می کنند. ما در چند سال اخیر موفقیت های بسیاری را به نام خود سند زده ایم . اما دستاوردهای ما در حوزه های آموزش، بهداشت ، توسعه شهری و حقوق مدنی تحت تاثیر حملات تروریستی تنها و تنها درجا زده است . در این شرایط  سیاسی تمیز دوست از دشمن افغانستان کار آسانی نیست. افغان ها از جامعه جهانی برای قربانی کردن سربازان خود و سرمایه گذاری در این کشور قدردان هستند. متاسفانه مشکل در اینجاست که تاسیسات نظامی - اطلاعاتی یکی از کشورهای همسایه ما به گونه ای ست که همچنان افغانستان را تحت نفوذ خود می داند . پاکستان خود با پدیده تروریست داخلی رو به رو است و با این همه هنوز به گروه های تروریستی نظیر حقانی ، حکمتیار و القاعده کمک می کند . جامعه جهانی در افغانستان حاضر شده است تا با همین شبکه های تروریستی مبارزه کند. با این همه این تلاش ها تحت تاثیر یک اشتباه استراتژیک قرار گرفت :

واشنگتن دست کشوری را به عنوان دوست و متحد  در دست گرفته که در حقیقت خود روزی دهنده شبکه های تروریستی است .

همگان از عزم سیاسی دولت افغانستان سخن می گویند ، از شیوه حکومت و البته از فساد اقتصادی و سیاسی . این مسائل فاقد اهمیت نیستند و البته ریشه های داخلی هم دارند. نمی توانیم کتمان کنیم که جریان نخبه سیاسی در افغانستان با ناامیدی با جریان های سودجوی روبه رو می شود و همزمان به مافیا مجوز ورود به دنیای سیاست را می دهد.

 موسسه های دولتی هدف قرار گرفته اند و حکمرانی قانون هم کم رنگ تر از پیش شده است . این مسائل قابل کتمان نیستند اما حضور تروریست های بین المللی در منطقه تنها نتیجه فساد در افغانستان نیست . بریتانیا ، اسپانیا ، ترکیه ، چین ، آلمان و هند قربانی فساد اقتصادی در افغانستان نیستند بلکه  به دلیل تروریسم  بین المللی است که امنیت آنها به خطر افتاده است . شهرسازی و بالا بردن استانداردهای زندگی از وظیفه دولت در افغانستان است اما این تلاش های داخلی کافی نیست. هیچ گونه تلاش داخلی نمی تواند تهدید تروریسم بین المللی را از میان بردارد .

تخریب موسسه های تروریستی بین المللی بخشی از استراتژی مبازه با تروریست ما است و البته نیازمند رویارویی با کشوری است که هنوز تروریسم را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود و در اختیار دستگاه دیپلماسی می داند . تلاش های جهانی به ثمر نمی رسد مگر آنکه ما تعریف درستی از دوست و دشمن در عرصه دیپلماتیک داشته باشیم . افغان ها از نبردی که در آن خط تمیز میان دوست و دشمن از میان رفته به ستوه آمده اند . افکار عمومی نیز به ما چپ چپ نگاه می کنند. طبیعی است که جامعه جهانی نمی تواند از عهده این جنگ برآید چرا که نبرد در خاک کشوری در حال جریان است که دشمن در آن نیست. ما چگونه می توانیم افغان های جوان و یا سربازانی از نیروهای ائتلاف را به جنگی وا داریم که در آن دشمنی دوست خوانده می شود که پدر یا برادر آنها را کشته است ؟ ما در افغانستان هر روز زنان و مردان بسیاری را که قربانی فعالیت های تروریستی شده اند به خاک می سپاریم و همزمان تامین کننده این شبکه های تروریستی ، کمک های میلیون دلاری دریافت می کند ! )))

طبق اطلاعات ؛ این مضمون تقریباً در کلیه مطبوعات و سایت ها و رادیو تلویزیون های جهان انتشار یافته و در حال انتشار است !

در همین حال از قول جنرال پتریئوس گفته میشود که باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده تا ماه سپتامبر ؛ بر استراتیژی ی جنگ باز بینی دیگری خواهد کرد .

می بینیم هرچند شاید این همان مقالهء آقای سپنتاست ولی  ملمع کاری دیپلوماتیک آن کنار زده شده و مستقیماً اعلام میدارد که گویا « اشتباه » استراتیژیک در کجاست و امریکایی ها  با داشتن " اجماع جهانی " بی نظیر علیه تروریزم تا کنون چه گلی  به آب داده اند که امروز باید سرنوشت شوروی سابق و یا سرنوشت خفت بار خویش در ویتنام را متحمل شوند .

 آن اجماع « با عظمت » جهانی محضاً به دلیل کثافت کاری های شیادانه و یا بلاهت های بوزینه وار کاخ سفید نشینان و لانگلی نشینان و پنتاگون نشینان بائیست در برابر لارنس حمید گل و ملای لنگ و ملای کور به ننگین ترین عاقبت گرفتار شود . دنیا ؛ دنیای  بوزینه ها  و اورانگوتان ها  و موجودات ماقبل عصر حجری  گردد و خلیفة السملمین!!!!!! از« قلعهء اسلام » پاکستان رهبری « جهاد فی سبیل الله !!!» برای بیرون راندن کافران از کرهء زمین  و بلکه کل کائینات را در دست گیرد .

اینکه درامه های 11 سپتامبر و جنگ روانی سراسر جهانی موازی و مرتبط  به آن  ؛ در واقع چه بود و چه هدف داشت ؛ واقعاً سخن کلان و لا در لا و پیچ در پیچی است . منتها  دنیا برای  اهداف پنهان در عقب  این شعبده بازی هایی خونین و فجیع ضد بشری  نه ؛ بلکه پیرامون دعاوی  و داعیه های ظاهری و بیرونی آن " اجماع " کرده بودند . و این واقعیت شوخی بردار نیست ؛ جناب رئیس جمهور لنگه کفش و مافیای نفت و سلاح و مواد مخدر ... احتمالاً به  حد  کافی  پیروز گردیدند .

تنها ارقام پولی که از این صحنه سازی ها  و اکشن های هالیودی  نصیب جورج بوش و پدربوش و خانواده و جوره سگ خانه گی و سگ های بیرون دروازه اش شد ؛  شاید کافیست که برترین پیروزی حساب گردد ؛ ولی این پیروزی و سود و ثروت ؛ دقیقاً  به معنای باخت ابر قدرت امریکا ؛ باخت تمام مغربزمین و تمام بشریت بود ، هست و خواهد بود .

امپریالیزم ددمنش که از استعمال لشکر بوزینه ها و اورانگوتان های عمدتاً پرورش یافته در پاکستان بر ضد شوروی مستِ مست بود ، بی توجه مطلق  به ذهنیت و خرد جهانی ؛ با آنها و خالق ابلیسی  یا مادر فاحشهء آن ها ( پاکستان ) به بازی هایی پرداخت که هم تداوم حضورنظامی اش در افغانستان و منطقه را توجیه کرده برود و هم  توسط  نگهداشتن « شمشیر داموکلیس » تروریزم  بر سر جهانیان همه را مطیع و محتاج و دست نگر و ثناگوی  و باج و خراج دهِ خودش  داشته باشد . غافل از آنکه ممکن است همین بازی ؛ بازی  با مرگ باشد .

امپریالیزم یانکی و فرنگی همه و همه بر جهل و بلاهت و غرایز و شهوات حیوانی ملت ها و مردمان سرمایه گذاری کرده و تاکنون توانسته اند ؛ خیلی بوزینه های آدم نما را به مقاصد خود مؤفقانه استعمال نمایند  .

 ولی یکی از دلایل و زمینه های عمدهء آن مؤفقیت ها ؛ عقب مانده گی و ساده گی عمومی مردمان و بی اطلاعی و بی خبری  همه گانی از قضایا و جریانات عالم  بوده است . اینکه هنوز نظریه پردازان و ایدئولوگ های امپریالیستی وانمود میکنند  که دنیا همان دنیای قرن 19  و دو ثلث اول قرن 20 و حتی دنیای قرن 13 است ؛ خیلی غلط  میفرمایند . و آنچه نیویارک تایمز و سپنتا ... بیرون داده اند ؛ تف متعفن همانها ست که به هوا افگنده بودند و اینک دقیقاً به دهان خود شان برگشته است !

به هر حال امپریالیزم یانکی بر سر دو راهی انتخاب است :

 یا خودش ؛

یا پاکستان و بوزینه هایش !

به نظر میرسد که  وقت آن فرا میرسد ؛ پاکستان به سزای جنایاتش از ابتدای پیدایش تاکنون بر علیه معنویت جلیل و جمیل محمدی ؛ بر علیه ملل  و مردمان بیگناه و بیدفاع  افغانستان و هندوستان و بنگال شرقی ( بنگله دیش ) و بر علیه عقل و وجدان بشری  برسد . مؤمنان حقیقی میدانند که زلزله های تباهکن دو سال قبل و سیلاب های عظیم همانند « توفان نوح » در حال حاضر و سایر خشم  و خروش که از زمین و آسمان بر پاکستان می بارد ؛ بدلهء چه هاست !؟

تصادفاً سایت نیرومند « اخبار افغانستان » هم درین روز ها  نتایج  یک نظر سنجی خود  در مورد پاکستان را بیرون داده است ؛ 75 فیصد پرسش شونده گان نظر داده اند که پاکستان از طرف هیچ کشور و مردم منطقه  دوست  و موجود مفید  تلقی نمیگردد !

 به نظر میرسد که " تلک خرس "  تلک بوزینه میشود و این تلک بوزینه ؛ آغازی خواهد بود بر پایان بقایای بوزینه گی در نوع  بشر!

صدای ریچارد آرمیتاژ این بار رساتر در دهلیز تاریخ پیچیده است در حالیکه « یا ..» هم ندارد :

 پاکستان باید ناگزیر به دورهء پارینه سنگی و به خلوتکدهء بوزینه گان برگردد !

بهرام که گور میگرفتی همه عمر    دیدی که چسان گور ؛ بهرام گرفت !؟

برای حسن ختام این تبصره تحمل بفرمائید یک تجربهء عینی و سخت پر معنا و پر پیام از یک کودک پنجسالهء افغان را هم متذکر شوم .

وئ که پسر است ؛ مرتباً چیزی به نام "تلخک" یا "مزه" را که از سوغات های پاکستان است ؛ می خرید و کرپ و کروپ جویده می رفت . در شروع همین ماه رمضان اعضای فامیل برایش میگویند :

در روزه گی  بد است ؛ هرجا تلخک بجویی ؛ باز همین تلخک ها مردار اس !

طفلک ؛ پسانتر؛ شب هنگام وقتی متوجه میگردد که پدر و مادرش برای سحر قیماق پاکستانی مصرف میکنند ؛ چیغ و فریاد راه می اندازد و در حالیکه خود حالت تهوع دارد ؛ گفته میرود ؛ قیماق پاکستانی نخورید ، مردار است ؛ گوهِ سگ دارد !!!

و حتی قیماق ها را به در و دیوار میزند ! وقتی علت را جستجو می کنند ؛ کشف می گردد که :

طفلک  پس از منع فامیل ؛ وقتی دزدیده دزدیده تلخک  دیگر به دست می آورد ؛ و پاکت آن را میگشاید ؛ از پاکت توتهء سردوزی هم  بر می آید که از یک سر به شئ لـزجی  قروت مانند پیوسته است ؛ طفلک  آنرا خیال مدفوع سگ میکند ؛ به تهوع  دچار میشود و...

حالا حالا این کودک نه تنها در برابر تلخک و قیماق و کلیه  مصنوعات پاکستانی حساسیت دارد که نام  مبارک! پاکستان هم او را « دلبد» مینماید .

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر  

                        کای نور چشم من ؛ به جز از کِشته ندروی !

پاکستان ؛ کِشته های خود را خرمن میکند ؛ بشریت تماشا خواهد کرد که این خرمن به کجای قد بالایش خواهد رسید !؟

 

                                                           محمد عالم افتخار

                                                          2010- 08- 27

 *****************

لطفاً گرفتار توهم  و خوش خیالی نشوید ؛ صرف نظر از اینکه امپریالیست ها و سگ های زنجیری شان به جان هم بیافتند یا نه ؛ افغان ها جز آگاهی  و دانش  و تشکیلات بر پایهء احساس ملت بودن و افغان بودن و افغانستانی بودن وثیقهء نجاتی ندارند . برای غنای آگاهی در همین زمینه  کتاب « جنگ صلیبی یا : جهاد فی سبیل الله!» را از این لینک ها دانلود نموده هرقدر که توان دارید تکثیر و به هموطنان و همرزمان برسانید .

http://www.ariaye.com/ketab/jehad/jehad.html

http://www.ariaye.com/ketab/jehad/jehad.pdf

http://naweederooz.com/in/jang_crest.pdf

 


August 26th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات